از وظایف عالمان و آگاهان به مسائل اجتماعی و اصحاب رسانه و نویسندگان در هر شهر و دیاری اینست که در برابر عملکرد ضعیف بعضی از مسئولان و کارگزاران عکسالعمل نشان دهند و هرگاه دیدند مدیرانی ندانسته یا با مشورت عدهای غیرمتخصص در مسیر اشتباه گام برمیدارند و محل کار و صندلی ریاست را ملک طلق خود میدانند و علاوه بر این که در احقاق حق و عمل از روی انصاف و عدل ناتوان هستند، به انحای مختلف منتقدان و معترضان را تهدید و گاه با پشت گرمی به حمایت فرد یا افرادی، دیکتاتور مآبانه رفتار میکنند یا در گفتار رعایت ادب و احترام نمینمایند. در این هنگام لازم است بنابه دو توصیه مهم امر به معروف و نهی از منکر زمینههایی آماده نمایند تا مدیران خاطی را ارشاد و نصیحت کنند و براساس قانون و دستورالعملهای صادره اقدام نمایند.
از نظریههایی که در باب قیام امام حسین(ع) گفته شده است نظریه امربه معروف و نهی از منکر است که از وصیت کتبی امام(ع) به برادرش محمد حنفیه نیز مستفاد میشود آن حضرت میفرماید: «…من از روی خودخواهی و خوشگذرانی و فسادانگیزی و ستمگری اقدام نکردهام و انگیزهام از این روش اصلاح امور امت است و اراده کردم که مردم را به امر به معروف و دوری از زشتیها بخوانم و به سیره و سنت جد و پدرم علیبن ابیطالب(ع) عمل نمایم. پس هرکس از من این حق و حقیقت را بپذیرد که خداوند سزاوارتر به حق است، راه خدا را پذیرفته است و هرکس آن را رد کند شکیبایی و استقامت میورزم تا خداوند حکم کند که او بهترین داور است…»
امر به معروف و نهی از منکر از رسالتهای امروزین رسانهها است که با نقد ناصحانه و پرهیز دادن از عمل خلاف قانون و روشنگری، زمینههایی آماده نمایند تا عموم مردم بتوانند با فساد و رفتار غیرقانونی مبارزه کنند و در جهت تقویت درستکاری و احقاق حق و سود رساندن به یکدیگر عمل نمایند حال اگر افرادی مطلع باشند و بدانند که سکوت آنان و بیتوجهی به امر ضروری تذکر و درخواست اصلاح روش، سبب میشود تا کارهایی برخلاف قانون و ضابطه انجام شود، بر همه عاشورائیان است که در راه نصح و خیرخواهی گام بردارند و یکدیگر را نیز به این امر توصیه کنند نه اینکه خدای ناکرده با ابهامآفرینی و شبهه دخالت در امور و احیاناً تحریف آن بخواهند اصل امر به معروف و نهی از منکر را تخطئه و از مسئولیت فرار کنند.
دو سال قبل از واقعه عاشورا امام حسین(ع) در برابر علمای اسلام و تعدادی از صحابه معروف جد بزرگوارش حضرت محمد مصطفی(ص) در سرزمین «مِنا» خطبهای ایراد فرمود تاریخنویسان نوشتهاند، امام حسین(ع) فرمود: همه کسانی را که امسال از اصحاب پیامبر(ص) معروف به صلاح و عبادتاند و به حج آمدهاند نزد من جمع کنید. در این دعوت بیش از هفتصد نفر که بیشتر از تابعین و حدود دویست نفر از اصحاب پیامبر(ص) بودند در «مِنا» گرد آمدند که در این شماره نظر خوانندگان آیینه را به فرازهایی از خطبه آن حضرت جلب مینماید:
«…ای مردم از آنچه خداوند به وسیله آن اولیای خود را پند داده پند گیرید، مانند بدگویی او از دانشمندان یهود آنجا که میفرماید: چرا دانشمندان الهی، آنان را از گفتار گناهشان باز نمیدارند؟ و میفرماید: از میان بنیاسرائیل آنان که کفر ورزیدند لعن شدند. تا آنجا که میفرماید: چه بد بود آنچه میکردند. و بدینسان خداوند آنان را نکوهش کرد، چون آنان از ستمگران میان خود کارهای زشت و توام با فساد میدیدند و نهیشان نمیکردند به طمع آنچه از آنها به ایشان میرسید و از بیم آنچه از آن میترسیدند، با اینکه خداوند میفرماید: از مردم نترسید و از من بترسید. (سوره مائده، آیه 44) و میفرماید: مردان و زنان با ایمان دوستان یکدیگرند، به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند. (سوره توبه، آیه 71)
خداوند کریم از امر به معروف و نهی از منکر به عنوان تکلیف واجب از خود، آغاز کرده است، زیرا میدانسته که اگر این فریضه ادا شود و برپا گردد، همه فرایض -از آسان و دشوار- برپا شوند، زیرا امر به معروف و نهی از منکر دعوت به اسلام است همراه ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیتالمال و غنایم، و گرفتن زکات از جای خود و صرف آن در مورد بسزای خود. سپس شما ای گروه نیرومند! دستهای هستید که به دانش و نیکی و خیرخواهی معروفید، و به وسیله خدا در دل مردم مهابتی دارید که شرافتمند از شما حساب میبرد و ناتوان شما را گرامی میدارد و آنان که هم درجه شمایند و بر آنها حق نعمتی ندارید، شما را بر خود پیش میدارند، شما واسطه حوایجی هستید که از خواستارانشان دریغ میدارند و به هیبت پادشاهان و ارجمندی بزرگان در میان راه، گام برمیدارید.
آیا همه اینها از آن رو نیست که به شما امیدوارند که به حقّ خدا قیام کنید؟ اگرچه از بیشتر حقوق خداوندی کوتاهی کردهاید از این رو حق امامان را سبک شمرده، حقوق ضعیفان را تباه ساختهاید و به پندار خود حقّ خود را گرفتهاید. شما در این راه نه مالی خرج کردید و نه جانی را برای خدا که آن را آفریده به مخاطره انداختید و نه برای رضای خدا با عشیرهای درافتادید، آیا شما به درگاه خدا بهشت و همنشینی پیامبران و امان از عذاب او را آرزو دارید؟ ای آرزومندان به درگاه خدا! من میترسم کیفری از کیفرهای او بر شما فرود آید، زیرا شما از کرامت خدا به منزلتی دست یافتهاید که بدان بر دیگری برتری دارید و کسی را که به وسیله خدا (بر شما) شناسانده میشود گرامی نمیدارید با اینکه خود به خاطر خدا در میان مردم احترام دارید، شما میبینید که پیمانهای خدا شکسته شده و نگران نمیشوید با اینکه برای یک نقض پیمان پدران خود به هراس میافتید.
میبینید که پیمان رسول خدا(ص) خوار و ناچیز شده و کورها و لالها و از کار افتادهها در شهرها رها شدهاند و رحم نمیکنید، و در خور مسئولیت خود کار نمیکنید و به کسانی که در آن راه تلاش میکنند وقعی نمینهید و خود به چاپلوسی و سازش با ظالمان آسودهاید. همه اینها همان جلوگیری و بازداشتن دسته جمعی است که خداوند شما را بدان فرمان داده و شما از آن غافلید. مصیبت بر شما از همه مردم بزرگتر است، زیرا در حفظ منزلت علما مغلوب شدید، کاش (در حفظ آن) تلاش میکردید. این برای آن است که زمام امور و گذرگاه احکام (یعنی پستهای کلیدی) به دست عالمان است که بر حلال و حرام خدا امیناند و از شما این منزلت را ربودند و آن از شما ربوده نشد مگر به واسطه تفرّق شما از حقّ و اختلاف شما در سنت پیامبر(ص) با اینکه دلیل روشن بر آن داشتید. و اگر بر آزارها شکیبا بودید و در راه خدا هزینهها (و تعهدها) را تحمل میکردید، زمام امور خدا بر شما محوّل میشد و از جانب شما به جریان میافتاد و به شما برمیگشت، ولی شما ظالمان را در جای خود نشاندید و امور خدا را به آنان سپردید تا به شبهه کار کنند و در شهوت و دلخواه خود راه روند فرار شما از مرگ و خوش بودن شما به زندگی دنیا که از شما جدا خواهد شد [آنان را بر این منزلت چیره کرده] بدینسان ضعیفان را به دست آنان سپردید که برخی را برده و مقهور خود ساخته و برخی را ناتوان و مغلوب زندگی روزمره کردند، در امور مملکت به رأی خود تصرف میکنند و با هوسرانی خویش ننگ و خواری پدید میآورند به سبب پیروی از اشرار و گستاخی بر خدای جبار!…»(1)
عالمان دین در صف اول امر به معروف و نهی از منکرکنندگان قرار دارند آیات شریفه قرآن، احادیث و روایات و از جمله خطبه سرور و سالار شهیدان وظیفه عالمان و واعظان را برشمرده و آنان را موظف نموده تا با کردار و گفتار نیکو و پسندیده در مسیر اصلاح جامعه گام بردارند. مردم را از اوهام و خرافات برهانند و آنگونه تربیت کنند تا به صدق و صفا و راستگویی و امانتداری پایبند باشند مبادا فریب نماز و روزه و حج رفتن و روضه خواندن و آش و پلو پختن بعضی از زالوصفتان را بخورند که با احتکار و گرانفروشی و اجحاف به مردم اصل مسلم اسلام را نادیده گرفته و با ظاهرسازی و فریب و خدعه روز به روز بر ثروت و مکنت باد آورده خود میافزایند.
رسالت مطبوعات نیز حقگویی و آگاه نمودن مردم میباشد. صاحب روزنامه، مجله، کانال تلگرامی، سایت و صفحه مجازی آنگاه موفق است که راستگو و امانتدار باشد، احیاناً برای به دست آوردن هبه و هدیه وظیفه اصلی خود را فراموش ننماید و خدای ناکرده وسیله تبلیغاتی و اطلاعرسانی در اختیار خود را به روزی نامه تبدیل نکند و بداند خداوند کریم به قلم و آنچه که مینویسند سوگند یاد نموده است.
هیچگاه درج حقایق و واقعیتها را ضعف در کار رسانهای تلقی ننماید، در نقل مطالب با حیثیت و آبروی افراد بازی نکند، تسلیم خواستههای صاحبان زر و زور و تزویر نشود و بداند همیشه خناسان، حیلهگران، سوءاستفادهکنندگان در کمین دارندگان قلم و رسانه هستند که به هر طریق ممکن آنان را بلندگو و نردبانی قرار دهند تا به خواستههای خویش برسند متأسفانه «…با نگاهی به رسانههای جمعی و وسایل ارتباطی، میبینیم که این اصول اخلاقی نیز چندان جایگاهی در برخی رسانهها ندارند. در مقابل، مطالب و گزارشهایی درباره انواع سرگرمیهای بیهوده در آنها دیده میشود. حتی رسانههای وابسته به نهادهای مذهبی نیز در پی درج اینگونه مباحث هستند و گاهی بیش از دیگران به آن میپردازند.
از دیدگاه اسلام، قرآن و حدیث سرگرمیهای بیفایدهای که فقط اوقات مردم را تلف میکنند، مصداق بارز لهو به شمار میروند و چنین برنامههایی اگر آدمی را از یاد خدا بازدارند، ممنوع هستند. رسول اکرم(ص) سرگرمیهای بیهوده و لهو را برای مؤمن باطل شمردهاند و امام باقر(ع) در جواب پرسشی درباره سفری که برای شکار (تفریحی) صورت گرفته، فرمودهاند: چون سفر کننده به منظور لهو و سرگرمی به مسافرت رفته، نباید نماز را شکسته بخواند. بدیهی است سرگرمیهای سازنده و رشد دهنده از نظر اسلام منع شرعی ندارد؛ اما رسانهها مجاز نیستند به ملاهی و سرگرمیهایی که حرکت در مسیر تربیت و خودسازی اخلاقی را کند یا متوقف کنند، بپردازند. در این روزگار، حجم زیادی از مطالب جراید نه تنها مفید نیستند و گرهی نمیگشایند، بلکه ارزشمندترین گوهر انسانی؛ یعنی عمر آنان را تلف میکنند. چرا پایمال کردن اندکی از حقوق مادی مردم، ما را دچار ملامتهای وجدان میکند؛ اما از تلف کردن وقت خوانندگان بیتفاوت میگذریم. این در حالی است که اسراف در زمان، زیانبارتر از اسراف در اموال است. از عملکرد مطبوعات به دست میآید که کمتر برای وقت مردم ارزش قائلند؛ در حالی که آنان باید برعکس عمل کنند و به گونهای باشند که در مردم حسّ احترام به وقت پیدا شود…»(2)
بنابراین از وظایف عالمان و آگاهان به مسائل اجتماعی و اصحاب رسانه و نویسندگان در هر شهر و دیاری اینست که در برابر عملکرد ضعیف بعضی از مسئولان و کارگزاران عکسالعمل نشان دهند و هرگاه دیدند مدیرانی ندانسته یا با مشورت عدهای غیرمتخصص در مسیر اشتباه گام برمیدارند و محل کار و صندلی ریاست را ملک طلق خود میدانند و علاوه بر این که در احقاق حق و عمل از روی انصاف و عدل ناتوان هستند، به انحای مختلف منتقدان و معترضان را تهدید و گاه با پشت گرمی به حمایت فرد یا افرادی، دیکتاتور مآبانه رفتار میکنند یا در گفتار رعایت ادب و احترام نمینمایند. در این هنگام لازم است بنابه دو توصیه مهم امر به معروف و نهی از منکر زمینههایی آماده نمایند تا مدیران خاطی را ارشاد و نصیحت کنند و براساس قانون و دستورالعملهای صادره اقدام نمایند. به امید آن روز.
رضا سلطان زاده – مدیرمسئول
پینوشتها:
1- پایگاه خبری حوزه، مجله موعود، مهر ماه سال 1391، برگرفته از فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) صفحه 222 تا 303
2- همان، مجله فرهنگ کوثر، زمستان 1387
- نویسنده : رضا سلطان زاده
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 14,ژوئن,2024